معنی هدر شده - جستجوی لغت در جدول جو
هدر شده
يضيع
ادامه...
يَضِيعُ
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به عربی
هدر شده
Squandered
ادامه...
Squandered
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
هدر شده
gaspillé
ادامه...
gaspillé
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به فرانسوی
هدر شده
สูญเสีย
ادامه...
สูญเสีย
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به تایلندی
هدر شده
ضائع
ادامه...
ضائع
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به اردو
هدر شده
אִבְדָּן
ادامه...
אִבְדָּן
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به عبری
هدر شده
terbuang
ادامه...
terbuang
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
هدر شده
sprecato
ادامه...
sprecato
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
هدر شده
derrochado
ادامه...
derrochado
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
هدر شده
zmarnowany
ادامه...
zmarnowany
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به لهستانی
هدر شده
растраченный
ادامه...
растраченный
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به روسی
هدر شده
витрачений
ادامه...
витрачений
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به اوکراینی
هدر شده
verspild
ادامه...
verspild
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به هلندی
هدر شده
verschwendet
ادامه...
verschwendet
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به آلمانی
هدر شده
बर्बाद
ادامه...
बर्बाद
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به هندی
هدر شده
desperdiçado
ادامه...
desperdiçado
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به پرتغالی
هدر شده
অপচয়
ادامه...
অপচয়
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به بنگالی
هدر شده
israf edilmiş
ادامه...
israf edilmiş
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
هدر شده
낭비된
ادامه...
낭비된
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به کره ای
هدر شده
kupotea
ادامه...
kupotea
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به سواحیلی
هدر شده
浪费的
ادامه...
浪费的
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به چینی
هدر شده
浪費された
ادامه...
浪費された
تصویر هدر شده
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هار شدن
به بیماری هاری دچارشدن، مغرور و سر مست شدن بر اثر فزونی مال و قدرت
ادامه...
به بیماری هاری دچارشدن، مغرور و سر مست شدن بر اثر فزونی مال و قدرت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر هدر شدن
هدر شدن
بهدر رفتن: (دمنه گفت: عاقبت وخیم کدام است ک گفت: هدرشدن خون او)
ادامه...
بهدر رفتن: (دمنه گفت: عاقبت وخیم کدام است ک گفت: هدرشدن خون او)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر زده شده
زده شده
دلزده شدن، متنفر گشتن بیزار شدن: (از همه مردم زده شده بود)
ادامه...
دلزده شدن، متنفر گشتن بیزار شدن: (از همه مردم زده شده بود)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر جدا شده
جدا شده
منفصل گشته سوا شده، دور شده، ممتاز گشته
ادامه...
منفصل گشته سوا شده، دور شده، ممتاز گشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر هار شدن
هار شدن
((شُ دَ))
به بیماری هاری دچار شدن، مغرور و سرمست شدن بر اثر افزونی مال و قدرت
ادامه...
به بیماری هاری دچار شدن، مغرور و سرمست شدن بر اثر افزونی مال و قدرت
فرهنگ فارسی معین
تصویر طرد شده
طرد شده
رانده شده، رانده
ادامه...
رانده شده، رانده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر سحر شده
سحر شده
سِحر شُدِه
Charmed
ادامه...
Charmed
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر جدا شده
جدا شده
جُدا شُدِه
Detached
ادامه...
Detached
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر جدا شده
جدا شده
جُدا شُدِه
отделенный
ادامه...
отделенный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر سحر شده
سحر شده
سِحر شُدِه
очарованный
ادامه...
очарованный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویر جدا شده
جدا شده
جُدا شُدِه
abgetrennt
ادامه...
abgetrennt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر سحر شده
سحر شده
سِحر شُدِه
verzaubert
ادامه...
verzaubert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویر جدا شده
جدا شده
جُدا شُدِه
відокремлений
ادامه...
відокремлений
دیکشنری فارسی به اوکراینی